زندگی صحنه عشق است و امید کسی از یاس به جایی نرسید.

سلام من این وب رو برای جمع آوری جملات کوتاه وزیبا ساختم امید وارم استفاده کنید و اگر می‌تونید در تکمیلش بهم کمک کنید

زندگی صحنه عشق است و امید کسی از یاس به جایی نرسید.

سلام من این وب رو برای جمع آوری جملات کوتاه وزیبا ساختم امید وارم استفاده کنید و اگر می‌تونید در تکمیلش بهم کمک کنید

تقدیم به همه زندگیم: TTT

آرزو می کردم،

که تو خواننده شعرم باشی .

- راستی شعر مرا میخوانی؟؟ 

ادامه مطالب مخصوص TT است 

  

بعضی از ابیات این بخش بازنویسی و تغییر داده شده و مطابق با شعر اصلی  نیست      

 

  

در این زمان که وفا قصه برف و تابستان است ،   

و صداقت گل نایابی است 

به چه کسی باید گفت ، با تو خوشبخت ترین  انسانم . . . ؟ 

 

  

من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید
 چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
 بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
 دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست

 

 

************

 

 

گیسوان تو پریشانتر از اندیشه من

گیسوان تو شب بی پایان

جنگل عطرآلود.

شکن گیسوی تو

موج دریای خیال.

کاش با زورق اندیشه شبی

از شط گیسوی مواج تو ، من

بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم.

کاش بر این شط مواج سیاه

همه عمر سفر می کردم 

 من هنوز از اثر عطر نفس های تو سرشار سرور ،

گیسوان تو در اندیشه من

گرم رقصی موزون . 

کاشکی پنجه من

در شب گیسوی پرپیچ تو راهی می جست.

کاشکی همچو حبابی بر آب ،

در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود .

 

 

 

  

 

************

 

 

 

  

 

دوستت دارم 

دوستت دارم را من دل آویزترین شعر جهان یافته ام
 این گل سرخ من است دامنی پرکن از این گل
که بری خانه دشمن که فشانی بر دوست
راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست
 تو هم ای خوب من این نکته به تکرار بگو
این دل آویزترین شعر جهان را همه وقت
 نه به یک بار و به ده بار به صد بار بگو
دوستت دارم را با من بسیار بگو
دوستم داری را از من بسیار بپرس  

 

 

  

 

***********  

 

 

 

 

 

ای تو چشمانت سبز

در من این سبزی هذیان از توست .

سبزی چشم تو تخدیرم کرد .

حاصل مزرعه سوخته برگم از توست .

زندگی از تو و مرگم از توست

  

 

 

 

***************  

 

 

 

 

 

از گریبان تو صبح فرهاد 

میگشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری؟
نه، از آن پاکتری
تو بهاری؟
نه، بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هربهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو 

 

 

     

 

************** 

 

 

 

  

 

خواب رویای فراموشی هاست
خواب را دریابم
که درآن دولت خاموشی هاست
با تو در خواب، مرا
لذت ناب هماغوشی هاست 

  

 

 

 

 ************

  

 

 

 

 

من در آیینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه، میبینم،
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو خوشخالم 


من چه دارم که تو را در خور؟
تو 

من چه دارم که سزاوار تو؟
دل 

تو همه هستی من، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری؟
همه چیز
تو چه کم داری؟
هیچ 

  

 

 

 

************* 

 

 

 

  

 

سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان میکاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و در این راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
  

 

 

 

**********  

 

 

 

 

 

من هنوز از اثر عطر نفس های تو سرشار سرور ،

گیسوان تو در اندیشه من

گرم رقصی موزون .

 

کاشکی پنجه من

در شب گیسوی پرپیچ تو راهی می جست.

 

چشم من ، چشمه زاینده اشک ،

گونه ام بستر رود .

کاشکی همچو حبابی بر آب ،

در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود   

  

 

 

 

*********** 

  

 

 

 

 

از دلم رست گیاهی سر سبز

سر برآورد ، درختی شد ، نیرو بگرفت .

برگ بر گردون سود .

این گیاه سرسبز

این برآورده درخت انبوه ،

حاصل مهر تو بود 

 

 

  

 

********  

 

 

 

 

تو توانایی بخشش داری.

دست های تو توانایی آن را دارد

که مرا،

زندگانی بخشد .

چشم های تو به من می بخشد

شور عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته ای از زندگی من هستی

دفتر عمر مرا ،

با وجود تو شکوهی دیگر

رونقی دیگر هست

 

می توانی تو به من

زندگانی بخشی

یا بگیری از من

آنچه را می بخشی

 

 

 

 


 
  
 
 من به هنگام 
 شکوفایی گلها در دشت
باز برخواهم گشت
تو به من می خندی
من صدا میزنم، آآآآی
باز کن پنجره را
پنجره را میبندی

 

 

 

  

 

چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
من اگر ما نشوم خویشتنم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد

نظرات 5 + ارسال نظر
تی تی جمعه 24 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:31 ب.ظ

ممنونم.خیلی غیره منتظره بود.ذوق زدم کردی.

تی تی دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ب.ظ

این زیباترین هدیه ای بود که تو تمام عمرم گرفتم.
ممنونم به خاطر تمام مهربونیهات.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:51 ب.ظ

hiiiii

تی تی شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ق.ظ

سلام
معععلومه که شعراتو می خونم.

[ بدون نام ] دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:47 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد